سید بن طاوس
- «خدايا همانا شيعيان ما از تابش انوار ما و باقىمانده طينت ما آفريده شدهاند و اينان با اتّكا به محبت و ولايت ما گناهان زيادى انجام مىدهند. پس اگر گناهان ايشان بين تو و بين ايشان است، پس از ايشان درگذر كه ما از آنها راضى شديم و اگر آن گناهان بين خودشان است، پس بين ايشان را اصلاح فرما و به خمس ما قصاص كن و ايشان را در بهشت وارد كن و از آتش دورشان فرما و بين ايشان و دشمنان ما در آتش غضب خودت جمع نكن.»
«سیّد رضى الدین على بن طاوس»: سیّد على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن طاوس از بزرگان امامیّه در قرن هفتم هجرى است که در جلالت قدر و صفاى سیرت و کثرت بصیرت، چون او را کم مىتوان نشان کرد. او پیش از ظهر روز پنجشنبه نیمه ماه محرّم سال ۵۸۹ ه. ق. در شهر حلّه چشم به جهان گشود و در ابتداى عمر از جدّش جناب ورّام و پدرش سیّد موسى بهرههاى دانشى و بینشى فراوان برد. سپس در حدود سال ۶۲۵ ه. ق. به شهر بغداد رهسپار شد که در آن زمان مرکز دولت اسلامى آن روزگار بود. مدّت ۱۵ سال در آن شهر توقّف کرد. گرچه او از علماى شیعى بسیار استوار بود که در هیچ شرایطى حاضر نبود از مبانى شیعى عدول کند، امّا سلوک اجتماعى او به گونهاى بود که سخت مورد توجّه المستنصر بالله خلیفه عباسى (جل. ۶۲۳- ۶۴۰ ه.) بود که خلیفه منصب وزارت را به او پیشنهاد کرد. سیّد بن طاوس در نهایت بیدارى و هشیارى در جواب خلیفه گفت:
«اگر مراد از تعیین او به این منصب این است که بر خلاف مشیّت خدا و رسولش سیر نماید که همانا به این مطلب دست مىیابد و فراوان است کسانى که به این منصب قیام کنند. امّا اگر بر وفق مقیاسهاى شرعى عمل کند که دشمنان بسیار پیدا مىکند و باید در کار حاکمان مقرّب در پیش روى خلیفه با دلیل و برهان تشکیک کند. و اگر در خلال کارگزارى براى مردم، کار به پیروى از أهلالبیت علیهمالسلام بینجامد همانا این سیرهاى نیکو و انتصابى سلیم خواهد بود نه به صورتى که حال امّت اکنون بر طبق آن است».
سید بن طاوس در عین اجتناب زیبا از وزارت و نیز اتمام حجّت بر خلیفه عبّاسى، ولى از امکانات خود در جهت حال شیعیان، که در آن عصر امکاناتى در اختیار نداشتند، سخت بهره مىبرد. در این مورد داستان اسماعیل هرقلى شهره دوران شده است. سیّد بن طاوس در عین تسلّط بر قواعد فقهى و مبانى شرعى، که گواه بر آن آثار او مىباشد، در پى مراجعه بزرگان و عالمان به او در جهت پذیرش ریاست شرعى و مناصب دینى آن عصر، از پذیرش ریاست دینى اجتناب مىکند. او دلیل این اجتناب را در لابلاى وصیتهایش به فرزندش سیّد محمّد چنین مىگوید:
دریافتم که خدا جلّ جلاله در قرآن کریم مىفرماید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِینَ فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ» پس دیدم این تهدیدى از دارنده جهانیان است، پس ناخوش داشتم و از ورود در فتوى ترسیدم، به خاطر دورى از این که دروغى به خدا ببندم و ریاستطلبى کنم! مگر این که به وسیله آن به خداى متعال نزدیکى بجویم پس از آن (نیز) روى برتافتم.
در دوره فرو پاشى خلافت بنى عباس اقدامات سید على بن طاوس و شیخ سدید الدین پدر علّامه حلى و خواجه نصیر الدین طوسى منجر به این شد که در عین حالى که سلطان ایلخانى قتل عام فراوانى از مردم عراق به ویژه بغداد کرد، ولى عموم شیعیان و برخى از عالمان عامّه چون ابن ابى الحدید معتزلى شارح نهجالبلاغه جان سالم بدر بردند که تفصیل این اقدامات در کتب تاریخ، بهویژه عصر فرو پاشى خلافت عباسى، مندرج است. سید بن طاوس در عین حالى که در دوره مستنصر (جل ۶۲۳- ۶۴۰ ه.) نقابت طالبیین را نپذیرفت، امّا در عهد هلاکو سه سال و ۱۱ ماه نقیب شیعه در عراق شد.
صفاى سیرت سید بن طاوس باعث شد که از ناحیه مقدسه بذل عنایات فراوانى به او بشود و توفیق بهرهورى از شجره ولایت مهدوى در عصر غیبت براى او تا حدودى مفتوح شود. خود در مهج الدعوات مىگوید:
من در سرّ من رأى بودم. در وقت سحر دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام را شنیدم. پس از دعایى که آن را خواندند در یاد من باقى ماند آن که ذکر فرمودند: الاحیاء منهم و الاموات و بعد از آن گفتند: و أبقهم (یا آن که گفتند و أحیهم) فی عزّنا و ملکنا و سلطاننا و دولتنا.
و این حکایت در شب چهارشنبه بیست و سیم ماه ذىقعده سال ششصد و سى و هشت هجرى بود.
و یا علامه مجلسى در بحارالانوار نقل مىکند:
سید بن طاوس در سرداب مقدس سحرگاهان از حضرت صاحب الامر شنید که حضرتش چنین دعا مىکردند:
«خدایا همانا شیعیان ما از تابش انوار ما و باقىمانده طینت ما آفریده شدهاند و اینان با اتّکا به محبت و ولایت ما گناهان زیادى انجام مىدهند. پس اگر گناهان ایشان بین تو و بین ایشان است، پس از ایشان درگذر که ما از آنها راضى شدیم و اگر آن گناهان بین خودشان است، پس بین ایشان را اصلاح فرما و به خمس ما قصاص کن و ایشان را در بهشت وارد کن و از آتش دورشان فرما و بین ایشان و دشمنان ما در آتش غضب خودت جمع نکن.»
از مشایخ سید بن طاوس افراد زیر را مىتوان نام برد:
۱- شیخ حسین بن محمّد سوراوى، ۲- شیخ أبو الحسن على بن یحیى حنّاط، ۳- شیخ نجیب الدین بن نما، ۴- شیخ تاج الدین حسن بن دربى، ۵- سید شمس الدین فخّار بن معد موسوى، ۷- سیّد صفى الدین محمّد بن معد موسوى، ۸- شیخ سدید الدین سالم بن محفوظ بن غزیره سوراوى، ۹- سیّد أبو حامد محى الدین محمّد بن عبد الله الاسحاقى، ۱۰- نجیب الدین محمّد سوراوى، ۱۱- سیّد کمال الدین حیدر بن محمّد حسینى.
بزرگانى در مجاورت با سیّد بن طاوس تربیت شدند و از او بهره بردند و مطالب فراوانى از او نقل کردند که از آن جملهاند:
۱- شیخ سدید الدین یوسف بن على المطهّر پدر علامه حلّى.
۲- شیخ جمال الدین یوسف بن حاتم شامى.
۳- علامه حلّى جمال الدین حسن بن یوسف
۴- شیخ تقى الدین حسن بن داود حلىّ
۵- سیّد غیاث الدین عبد الکریم بن أحمد بن طاوس نگارنده فرحه الغرى
سید بن طاوس به موجب داشتن کتابخانه مهمّى که بسیارى از کتب نادر را در اختیار داشته، آثار او از این نظر سخت مورد توجّه است و براى بررسى برخى کتب نایاب در این عصر، از گوشه و کنار آثار سید بن طاوس مىتوان در مورد آن کتب اطلاعات نسبتاً مفیدى بهدست آورد. شیوه نگارش سیّد بن طاوس در برخى از آثارش چنین بود که مطالب را خود معین مىکرد و بعد دوستانى داشت که مطالب را برایش مىنوشتند، چنان که خود در آخر کتاب مهج الدعوات به این موضوع اشاره مىکند و مىگوید:
ابن طاوس گوید: در وقت تالیف این کتاب من خود این را ننگاشتم، بلکه دعاها را از کتابها نشان مىنمودم و آنها را به کاتب مىدادم که آنها را به حسب فهم و قابلیت خود نقل کند و این از جهت شتاب بسیارى بود که داشتم. پس اگر در دعاها غلط یا سهو بسیار یا اندک باشد از زیادتى سرعت و تعجیل خواهد بود.
لذا القابى که در برخى کتب سیّد ملاحظه مىشود متعلّق به همان نگارندگان است که با جلالت از سیّد بن طاوس یاد کردهاند. فهرست آثار او به شرح زیر است:
«مهج الدعوات و منهج العبادات»، «جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع»، «فلاح السائل و نجاح المسائل»، «سعد السعود»، «الامان من أخطار الاسفار»، «الدروع الواقیه»، «الاقبال لصالح الاعمال»، «مصباح الزائر»، «کتاب المجتنى»، «الطرایف فی معرفه المذاهب»، «الاجازات»، «الاصطفاء فی تاریخ الملوک و الخلفاء»، «أنوار أخبار أبى عمرو الزاهد»، «البهجه لثمره المحجّه»، «التحصین فی أسرار ما زاد على کتاب الیقین»، «التوفیق للوفاء بعد التفریع»، «ربیع الالباب»، «روح الاسرار و روح الاسمار»، «غیاث سلطان الورى لسکّان الثرى»، «الطرف من الانباء و المناقب»، «فتح الابواب بین ذوى الالباب»، «فتح محجوب الجواب الباهر فی شرح وجوب خلق الکافر»، «فرحه الناظر و بحجه الخواطر»، «القبس الواضح من کتاب الجلیس الواضح»، «محاسبه النفس»، «کشف المهجّه لثمره المهجه»، «الملهوف على قتلى الطفوف» در تاریخ کربلا، «الیقین فی إمره امیر المؤمنین على بن ابى طالب»، «مهمات فی صلاح المتعبّد و تتمات لمصباح المتهجّد»، «المضمار»، «مسالک المحتاج الى مناسک الحاج»، «فرج المهموم بمعرفه منهج الحلال و الحرام من علم النجوم»، «الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر»، «کتاب التکلیف»، بسیارى از آثار سیّد بن طاوس به زینت طبع آراسته شده است.
سیّد بن طاوس در صبح روز پنجم ماه ذىالقعده سال ۶۶۴ ه. ق. در گذشت و در کاظمین به خاک سپرده شد.